دلسا جوندلسا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

ترنم ترانه های کودکی دخترم

15مهر

1393/7/16 21:47
نویسنده : مامان دلسا
570 بازدید
اشتراک گذاری

چقد از پاییز متنفرم............... جالبه هردوتامونم متولد پاییزیم ..............

به دلیل سردی هوا تو یه اتاق دربسته نشستیم از صبح،با تنها دخترم که سال پیش مثل همچین روزایی آرزوی داشتنش رو داشتم. هیچوقت 15مهر روزیکه دلسا وجودش رو به عنوان جنین به ما اعلام کرد رو فراموش نمیکنم.عصر روز قبلش با روشن شدن خط دوم بیبی چک از خوشحالی چه حالی داشتم رو پام بند نبودم اشکام میریخت و همونجا سجده شکر به جا آوردم. منتظر صبح بودم برم آزمایش. روز که زد بالا پرده رو کنار زدم ، دیگه طلوع خورشید با داشتن زیگوتم دیدنی بود و با خوشحالی وصف ناشدنی با مهدی رفتیم آزمایشگاه. عصرش که عازم نیشابورهم بودیم تو راه جوابش از آزمایشگاه با تلفن بهمون اعلام شدجشن وای خدای من فکرشو بکنید تو جاده تاریک، مهدی پشت فرمون و منم کنارش که خبر بارداریمو شنیدم............. خیله خوب اونطوری هم فکر نکنیددلخور خوشحالی مهدی رو حس کردم کاملا.......بوس دستامون رو محکم فشار دادیم همونجا از خدا خواستیم بهمون کمکم کنه در تربیت یه فرزند صالح.

الان یکسال گذشته و دلساشده 4/5ماهه و گاهی که میخوام خسته شم سریع خاطره 15مهر یادم میاد روز اعلام موجودیت دلسا جونمون تک دختر مامان و باباش.

                                          خیلی دوست داریم نفس زندگیمون

پسندها (6)

نظرات (5)

شیرین
30 مهر 93 2:03
خدا قوت عزیزم ...
مامان ریحان
30 مهر 93 18:39
ان شالله همیشه شاد باشید
مامان دلسا
پاسخ
you too
شیرین
2 آبان 93 12:35
من تمام انرزیمو میدم ارتین و ازش تمام انرزیشو میگیرم ...مدام مشغول یه کاری هستیم ....راستش خستگی داره ولی در کنارش شیرینه ....سعی کن باس گرم بپوشی از خونه بزنی بیرون هم به خودت روحیه میدی و هم به دلسا کوچولو ... در ضمن چه عکس نازی
♥مامان مرجان♥
3 آبان 93 12:44
سلام عزیزم منم شما رو لینک کردم با افتخار
مامی سارا
5 آبان 93 15:55
سلام ارزو جون چطوری؟یادش بخیر پارسال تازه اومده بودن تو دلمون میدونم سرت شلوغه مگه این بچه ها فرصت میدن به خودت برسی ولی از من غافل نشو بیا پیشم عکسای جدید دلسا جونم بزار دیگه
مامان دلسا
پاسخ
منکه میام بیمعرفت تو نمیای