دلسا جوندلسا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

ترنم ترانه های کودکی دخترم

سومین و شاید آخرین سونوگرافی

1393/1/18 10:47
نویسنده : مامان دلسا
303 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از شروع مطلبم..........

سال نو رو به همه دوستان و صاحب وبلاگ که دختر گلمه تبریک میگم.

امیدوارم آنچه خدا برایتان خوب میداند همان برایتان رقم بخورد.

خوب داریم به لحظه دیدار نزدیک میشیم و من گاهی میرم تو ناباوری وقتی حس میکنم تو رو آوردن تو بغلم که بهت شیر بدم از ناباوری گریه م میگیره آخه میشه منم مادر بشم و ی بچه به اون کوچولویی رو بزرگ کنم و تو تربیتت موفق باشم امیدوارم همینطور باشه.

امیدوارم هیچوقت خدا منو تنها نذاره و تو لحظه لحظه بزرگ کردن فرزندم باهام باشه هرچند من شاید اون بنده ای نباشم که بخوای ولی منتت رو به جون میخرم که باهام باشی مثل همین لحظه هایی که گذشت و تنهام نذاشتی و گاهی حضورت رو واقعا تو زندگیم احساس کردم.

دخترم زندگی من:

دیروز با بابایی رفتیم و سومین سونو که خودم فک میکنم آخریش باشه و دیگه احتیاج نداره برم رو انجام دادیم و من که نتونستم ببینمت چون مانیتور سمت اقای دکتر بود و یه خورده هم آدم جدیه نتونستم بگم ببینمت و فقط همینکه بدونم خوبی برام کافیه تازه بابایی هم میگفت کامل ندیدت آخه بزرگ شدی و دیگه به وضوح دیده نمیشی حتما.

در حال حاضر تو هفته32 هستم یعنی دیروز31 هفته و 4روز برام زده بود.

زمان زایمان هم 93/3/15 زده که من اگه دکترم قبول کنه میخوام یا 3/13 یا 3/3 برم که تاریخ تولدت رند باشهگاوچران. خوب چیه مادرم ذوق دارمزبان.

راستی وزنتم 1867 بود عزیز دلمماچ. پوزیشن سفالیک و جفت هم قدامی با گرید2بود که آقای دکتر گفت خوبه و جفتم پایین نیس خدا رو شکر.

حالا بعد از سونو بگو باباتون چیکار کردن منو بردن ویرانی(شاندیز) واسه دیدن سرویس چوب دخترشون که هروقت بهش میگفتم موافقت نمیکردن و منو نمیبرد سرویس چوب ببینیم و میگفت از همین نزدیکی ها بخر ولی نمیدونم چرا بعد از دیدن شما هرچی بهش میگم موافقت میکنه ابروخوشم میاد زورت از من بیشتره. به هرحال رفتیم و تا ظهر چرخیدیم و یک کاری رو پسند کردم که متفاوت تر از بقیه کارها بود و زیاد تکراری نبود مدلش. ولی هنوز باید جاهای دیگه رو هم ببینم خیالم راحت شه بعد سفارش بدم خوب یه دختر که بیشتر ندارمماچ.

بیصبرانه منتظر چیدن اتاقتم و هنوز هم یه سری از خریدات موندهاوه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامی سارا
19 فروردین 93 9:44
سلام گلم خوشحالم که زودی دخمله داره میاد پیشت من بیمارستان موسی بن جعفر میخوام زایمان کنم چون خودم تو اتاق عمل اونجا کار میکنم دیگه پارتی و همه چی هم جوره بچه هام هوامو دارن دکترمم فریبا حقی که کارشم خیلی دیدم دستشم هم سریع هم خیلی هم سبک همه مریضاش راضین راستی شما میخوای سزارین بشی یا طبیعی زایمان کنی؟چون من سزارین میخوام بشم از طبیعی میترسم
مامان دلسا
پاسخ
واقعا! چه جالب خواهر منم میخواد همون بیمارستان زایمان کنه احتمالا12اردیبهشت.دکترشم فریبا حقی. منم ازطبیعی میترسم سزارین میکنم احتمالا یا پاستور یا مهر.
مامان ریحان
19 فروردین 93 13:24
سلام سال نو مبارک خوب بسلامتی وقت دیدار نزدیکه ایشالله که این دو ماه هم بخوبی بگذره و دختر نازتو ببینی
نیلوفر جون
22 فروردین 93 1:12
اخی خوشبحالت اخراشه پسر من کلی بزرگ شده مامان منم گفته برو سرویس چوب انتخاب کن تا بیام برات بخریم ولی هنوز وقت نشد
مامی دلسا
24 فروردین 93 11:35
سلاممممم امیدوارم نی نی جون به سلامتی بیاد بغل مامانش منم پارسال مثل شما خیلی خیلی ذوق داشتتم واسه دیدن دلسام خبلی این حس ها دوست داشتنیه من که از بیمارستان پاستور زیاد راضی نیستم. زیاد رسیدگی نمیکنن
مامان دلسا
پاسخ
سلام آره ذوقش وصف نشدنیه آخی نگو پس من کجا برم؟
مامان راضی
25 فروردین 93 0:46
عزیزم انشاله به سلامتی بقیه ی راها طی کنی و دختر نازتا در آغوش بگیری گلمم.
مامان دلسا
پاسخ
مرسی انشاله
مامی دنیز
4 اردیبهشت 93 18:59
مامانی منتظر عکس های سیسمونی هستیم... بهت کی تاریخ داده؟ به من گفته احتمالا 31 اردیبهشت یا سه خرداد خدا کنه همون روز بیاد و سوپرایزم نکنه راستی دکترم و پرسیده بودی دکترم آقای دکتر ارندی بیمارستان سینا
مامان دلسا
پاسخ
دکتر خوب ولی بداخلاقیه.بیمارستان سینا هم که خیلی خوبه. به من 15 خرداد تاریخ داده که احتمالا زودتر برم چون تعطیلیه. عکس هم از خدامه اتاقشو بچینم سریع براتون میذارم.
نیلوفر جون
5 اردیبهشت 93 0:37
وای عزیزم خیلی خوشحال شدم لحظه دیدار نزدیک ماشا.. نی نی خوب رشد کرد زود این مدتم میگذر میاد تو بغلت به امید خدا
مامان دلسا
پاسخ
آره این ماههای آخر مخصوصا 50روز آخر لحظه شماری میکنی و وای که چقد دیر میره زمان