دلسا جوندلسا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

ترنم ترانه های کودکی دخترم

نام ماههای بارداری من

1393/2/21 11:41
نویسنده : مامان دلسا
2,034 بازدید
اشتراک گذاری

 

ماه اول >>>>>>>>>> ماه بی خبری. خیال باطل

من 4هفته م بود فهمیدم باردارم تقریبا داشت یکماه تموم میشد. 14مهر

 

ماه دوم >>>>>>>>>> ماه بیحالی و خواب آلودگی وکسلی.خمیازه .. ..افسوس

وای چقد حالتهای اوایل دوران بارداری بده.خدا رو شکر که واسه من زود گذشت. از آشپزی کردن بدم می اومد. ازبوی غذا. از خونه م. همش دوس داشتم خونه مامان باشم. ترش کردنم که از آخرای دوماهگی شروع شده بود از همه بدتر. همشم میخوابیدم خیلی کسل کننده بود.

 

ماه سوم >>>>>>>>> ماه ضعف وگرسنگی.خوشمزه

وای تو این ماه چقد زود به زود گرسنه میشدم.نصفه شب از خواب بیدار میشدم چیزی میخوردم اگه نمیخوردم از زور گرسنگی بالا میاوردم.گاهی خسته میشدم از خوردن.3کیلو اضافه کردم تو یه ماه. وضعیت معده همچنان خراب و سوزش معده خیلی اذیتم میکرد.

 

ماه چهارم >>>>>>>>> ماه تهوع واستفراغ.سبز

خدا رو شکر یکماه بود و تموم شد اونم کمتر از یکماه.البته ماههای پیشم گهگاهی بالا می آوردم ولی کم.

آخرای ماه انگاری داشت اوضاع عوض میشد.

 

ماه پنجم >>>>>>>>>> ماه برگشت به دوران قبل از بارداریبغل

همه حالات عوض شد وروحیه خرابم برگشت.تمام آزمایشات و سونوها انجام شده و استرسهام کمتر شد.کم کم چهره ام ورم دار شدو به حسابی زشت شدم و پوست گردن و سینه م تیره تر شد. لگن درد شدید هم اومد سراغم که تا آخر ماه برطرف شد.همینا....

 

ماه ششم >>>>>>>>> نگران تکون نخوردنات و قطعی شدن اسمتسوال

از21دی که جنسیتت مشخص شد همش دنبال اسم و گشتن تو سایتهای مختلف بودم تا چند تا اسم تو ذهنم موند و تو همین ماه خودم یکی از نامها روبرات قطعی کردم ولی بابات یه چیز دیگه میگه ولی شوخی میکنه. شبها هم بیخواب شدم به خاطر تکون نخوردنات و گاهی گریه م میگرفت که نکنه مشکلی پیش بیاد ولی استرسم تو همین ماه تموم شد آخه متوجه یه چیزایی تو دلم شدم. شروع خریداتم تو این ماه بود.

 

ماه هفتم >>>>>>>>> ماه اولین تکونت وماه بازاررفتنجشن

دخترم حرکات ضعیفش حالا دیگه قویتر شده و اولین لگدش ساعت1شب 10اسفند همراه با جیغ من و بعدش خوشحالی باباش بود.ادامه خریدات رو انجام دادیم.یک سونو هم واسه آخر این ماه داشتم که بررسی جفت بود. درکل ماه 5و6و7 جزء بهترین و راحتترین ماههای بارداری به حساب میان.

 

ماه هشتم >>>>>>>>> ماه سنگینی و ورم پاها و دوباره خستگیخواب آلود

ماه 8و9 تقریبا حالاتش مثه همن. خستگی این دفعه به خاطر سنگینی دوباره میاد سراغت. ورمها بیشتر میشه راه رفتن تغییر میکنه و گاهی هم ترش کردن اذیتت میکنه ولی نه مثل اوایل بارداری. دفع ادرار بیشتر میشه و تو حدی که نگه داشتنش بسیار سختهخجالت. اصلا دوس نداری از جات بلند شی تنبل میشی حسابی. خریدا تو این ماه تموم میشه.

 

ماه نهم >>>>>>>>>> اتمام بارداری

ماه خوشحالی توأم با نگرانی و استرس. خوشحالی به خاطر نزدیک شدن به روز دیدار و استرس هم به خاطر زایمانت به خاطر دیدار با فرد جدید زندگیت میتونی نگهش داری بزرگش کنی خدای نکرده مریض شه زودی خوبش کنی و هزارو یه سوال دیگه که ذهن هرمادری رو مشغول میکنه. نگران اینی که همه کارهای مربوط به قبل زایمانت رو انجام دادی یا نه خریدای مربوط به خودت مرتب کردن خونه واتاق کوچولوت و............

ماه چیدن سیسمونی البته من تو این ماه و تقریبا هفته های آخر چیدم.

و در آخر آرزوی سلامتی واسه ی همه نی نی هایی که قراره به دنیا بیان و اونایی که دنیا اومدن.

یه صلوات هم بفرستیم واسه شفای کوچولو هایی که مریضن و اونایی که تو بیمارستان بستری هستن.

و دعای همیشه ی منه از وقتی باردار شدم اینه که خدا دامن همه اونایی که منتظر فرزندن سبز کنه.

....الهی آمین....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)